ღ.•**•.خاطــراتــ سوختــه.•**•.ღ







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





شاید "او" بجای "اشک ریختن" زیر قطره های باران "میرقصد"

مدتهاست دعا میکنم باران نبارد...

 

"تو" که بودی دعای هر لحظه ام این بود ، که "باران" باشد!

تا به بهانه باران با "تو" یکی شوم...

شاید بی حوا دستانم را بگیری...

و

من در "خودم گم شوم"

به "من" ، جان میبخشید لمس حرارت دستانت زیر قطره های باران !

چه مغزور میشدم به وقتی که زیر چتر آسمان "من و تو" خیس از باران خاطره هایمان را میسرودیم!

 

باز باران بارید ، اما حالا دیگر دستهایمان به هم نمیرسد!

باز باران بارید ،اینبار بدون دعای من...!

شاید اینبار  "تو" دعا کرده بودی!

شاید تو آرزو کرده بودی خاطرات گذشته ات را " از نو بنویسی "

شاید بهانه ای خواستی برای با "او" "یکی شدن"

شاید تو هم دلت برای آن سمفونی خاطره انگیز تنگ شده...

شاید "او" شاد تر از من ، بنوازد!

شاید "او" بجای "اشک ریختن" زیر قطره های باران "میرقصد"

شاید "او" ، شبیه "آرزوهای توست"

"تو" و "او"

و باز هم ، خوش به حال "او"!

 



نظرات شما عزیزان:

SALMAN
ساعت21:27---3 اسفند 1391
کپی برابر اصل !
مگه نه؟
چه دنیایی شده...
حتی افکار آدمو میدزدن !

با معرفت کاش حداقل یه لینک میدادی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط тαηнα در 4:25 | |